چرا اسلام رابطه با جنس مقابل ومکمّل رامحدود کرده است؟

چقدر خواب ببینــــم که مال من شده ای
و شــاه بیــت غزل های لال من شده ای
چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض
جواب حسرت این چند سال من شده ای
چقدر حافظ ِ یلدا نشــــین ورق بخورد؟
تو ناسروده ترین بیت فال من شــده ای
چقـــــدر لکنت شب گریه را مُـجاب کنم
خدا نکرده مگر بی خیــــال من شده ای
هنـــوز نــذر شب جمعه های من اینست
که اتفاق بیفتـــد حَـلال من شـــــــده ای
که اتفـــاق بیفتـــد کنــارتــــان هســــتم
برای وســــعت پرواز ، بال من شده ای
میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق
تو شاعرانه ترین احتـــــمال من شـده ای
مرا به دوزخِ  بیـــــداریم نیــــازی نیسـت
عجیب خواب قشنگی ست مال من شده ای

چرا اسلام  رابطه با جنس مقابل ومکمّل رامحدود کرده است؟

در نگرش کلّی و ارائۀ یک پاسخ اصولی ومستدل به این سوال، باید عرض کرد که : با همۀ معارفِ وَحیانی و الهی و تجارب ارزشمند زندگی و تراوشات ذهنیِ بشر،در طول تاریخ،گویا؛هنوز انسان مهارت و دانش کافی برای دستیابی به آرامش وسعادت خود را ندارد!.ونشانۀ آن نابودی نظام حیات خانواده در غرب و ولنگاری روابط زن و مرد و نامحرمها در هر زمان و مکانی است! و متأسّفانه همچنان از جاذبۀ شیرین سطحی بین دوجنس مکمّل و لذّت زود گذر گناه ،هم سوء استفاده شده و به ترویج فرهنگ ابتذال ادامه میدهند...از طرفی، چون حداقل از عوالم دیگر و جزئیات آن بی خبر هستند، در حالی که میدانیم انسان و وجود او پر از رمز و راز و اسرار پیچیدۀ فراوان است. وجود این عوالم کم نیستند مثلاً حسّ بینائی وشنوائی و لامسه و،،، آثار آنها عَوالَمی پیچیده است و در وجود آدمی چه ها که نمیکند!!! و حتی دلایل و برهان های علمی وعقلی نیز بر وجود آن ها و آثار خوب و بدشان  دلالت می کنند.با توجه به این چگونه می توان تصمیماتی صحیح و سازنده برای سعادت انسان گرفت؟ آیا نبـــاید نقیصۀ تجارب و دانشِ بشری  را برطرف نمود؟ راهی که برای جبران این کمبود وجود دارد، همانا استفاده ازپیام نجات بخش آفریدگار بسیار دانا و توانا و مهر آفرین و وحی نجات بخش الهی ودستورت شارع مقدس دینی است و بس.پس دقت کنیم؛ که ورود ما به رعایت احکام دین داری، با اعتراف به نقص دانش (که با غلط بودن دانش فرق می کند) است. از این رو باید درک کنیم که ممکن است دلیل اصلی بسیاری از احکام را ندانیم. چون اگر دلیل هر حکمی را می دانستیم که از ابتدا نیازی به دین نداشتیم!با لحاظ این نکته، دین ما مطابق با عقل است و ممکن است بعضی از حکمت های احکام را دریابیم. هر چند این حکمت ها، تمام ابعاد یک حکم را روشن نمی کنند و همیشه باید تعبد را نیز در نظر داشته باشیم. که اصل دین تسلیم بودن در مقابل خداست. و بیان حکمت ها، برای کمک به افرادی است که ایمانشان ضعیف است و با بیان این حکمت ها، بیشتر متوجه می شوند که راهی عاقلانه جز دین داری وجود ندارد....    اما حکمتی که در این سری از احکام می یابیم، این است که اسلام هر گونه رابطه با جنس مقابل و مکمّل را در کانون خانواده مجاز دانسته، تا به این سبب، کانون خانواده مستحکم شود. و این استحکام نیز ثمرات بسیاری در سایر مسائل دارد.امروزه از نظر کارشناسان واضح است که حتی کارمندی که همکارش، از جنس غیر خودی است و با او شوخی می کند، نیاز خود به رابطه با جنس مقابل  را  بنوعی تامین کرده و در نتیجه در خانه و نسبت به همسر خود، توجه لازم را نخواند داشت. و ممکن است کانون خانوادۀ او دچار مشکل شود.
وضعیت در پیش روی جامعه غرب، نشان می دهد که ضابطه‌مند نبودن روابط دو جنس، چه اثرات سوء و جبران ناپذیری به جای می گذارد. و طبیعتا دست دادن با جنس مخالف و روابطی از این دست، می تواند به روابطی عمیق تر تبدیل شود و در نتیجه جای پایبندی به کانون خانواده، تنوع طلبی بنشیند و جامعه با طلاق های بسیار، عدم پایبندی زوجین به یکدیگر، آسیب های تربیتی به فرزندان و ... مواجه شود. و فرو ریختن خانواده یعنی هسته اصلی اجتماع، غیر قابل جبران است.

ڪﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ همۀ انسانها درمی یافتند ڪه قُرآن دستور نجات آنهاست.

#سلام-بر-یاران-بزرگوار-مشاورۀ-خانواده#

زندگیتـون پر از نورِ عشق و رحمت خدا وند سبحان،باد

مشاورتربیتی خانواده،علی امیرعسجدی